شیار143 درنهایت در 5 بخش نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد و توانست 3جایزه ازجمله سیمرغ بلورین فیلم برگزیده تماشاگران و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن را از آن خود کند. گفتوگو با کارگردان و محمدحسین قاسمی، تهیهکننده جوان فیلم برگزیده تماشاگران جشنواره فجر سیودوم در یکی از سردترین روزهای زمستان در ساختمان روزنامه همشهری انجام شد؛ آن هم درحالیکه آبیار بهدلیل جوشآوردن موتور خودرو، آن را کنار خیابان رها کرده و با آژانس خود را به محل قرار رسانده بود.
آنچه در این گفتوگوی 2ساعته بیش از همه به چشم آمد، نگاه امیدوارانه و توکل سازندگان فیلم در تمام مراحل، از تولید تا نخستین نمایشها در جشنواره بود. ضمن اینکه حین مصاحبه گوشیهای همراه هر دو میهمان ما مدام زنگ میخورد و پشت خط یکی از مدیران فرهنگی به سازندگان شیار 143تبریک میگفت؛ از مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تا رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران. یکبار هم مریلا زارعی پیامکی برای خانم کارگردان فرستاد با این مضمون که «نتایج آرای تماشاگران اعلام شد؛ پرچم همچنان بالاست!»
استقبال منتقدان، رسانهها، هنرمندان و مردم در همین چند روز نشان داده که همه فیلم را دوست داشتهاند. کمی برگردیم به عقب؛ لحظهای که فهرست اول فیلمهای حاضر در بخش مسابقه جشنواره اعلام شد و نام شیار143 در این فهرست نبود. شما آن لحظه چه حسی داشتید؟
قاسمی: عوامل شیار 143هم مثل الفت، شخصیت اصلی فیلم، سختیهایی تا حضور و پیش از نخستین نمایش فیلم در جشنواره کشیدند و مثل او به یک تعالی رسیدند. همه اتفاقهایی هم که در این مدت کوتاه افتاد لطف خدا بود و هست.
آبیار: من و هیچکدام از عوامل در واکنش به غیبت اولیه فیلم در جشنواره با هیچ رسانهای مصاحبه نکردیم، هر چند از این غیبت تعجب کردیم؛ چون میدانستیم یک فیلم استاندارد ساختهایم که میتواند در بخش مسابقه جشنواره حضور داشته باشد. کسانی که پیش از اعلام فهرست فیلمهای حاضر در جشنواره فیلم را دیده بودند، پیگیر دلیل نبودن نام آن در میان فیلمهای بخش سودای سیمرغ شدند و هر کدام به شکلی اعتراض کردند. گرچه ما خودمان هیچ اعتراضی نکردیم.
قاسمی: چند روز پیش یک مستندساز آلمانی که پیگیر ساختن مستندی درباره فیلم است با من مصاحبه کرد. او میگفت با دیدن شیار143 یاد مادران سربازان جنگ جهانی دوم افتاده است. این نشان میدهد موضوع فیلم چقدر گسترده و جهانی است و میتواند با همه ارتباط برقرار کند. همین ارتباط هم در نهایت کار را پیش برد. من فقط یکبار پیش از اعلام نتایج کار هیأت انتخاب گفتم که دوست دارم نسبت به کارهای دفاعمقدس بیمهری نشود؛ همان زمانی که فیلمها را تازه داشتند تحویل دبیرخانه جشنواره میدادند. من شخصا از نبودن نام فیلم ما در فهرست اولیه خیلی تعجب کردم اما چون کارها را ندیده بودم، با خودم گفتم شاید کارهای دیگر خیلی بهتر از فیلم ما بوده است. ما همین نسخهای را به هیأت انتخاب داده بودیم که در جشنواره به نمایش درآمد.
مشکل فنیای هم که برای فیلم پیش آمد، باعث شد با نوشتن نامه از حضور در جشنواره انصراف بدهیم. با خودمان گفتیم حتما قسمت نبوده است. البته لطف خدا بود که آن مشکل حل شد. در کنار آن، از منتقدان و اهالی رسانه دعوت کردیم تا به تماشای فیلم بنشینند و ما هم نظرشان را نسبت به فیلم بدانیم. پس از این نمایش جریانی آغاز و علامت تعجب برای همه زیاد شد که چرا شیار 143در جشنواره نیست. نقدهایی نوشته شد درباره فیلم که بیشتر هم مثبت بود. من از اهالی رسانه بسیار ممنونم. کمک آنها فیلم را از غربت نجات داد. خیلی پیگیری میکردند. ما نه به سمت فضاسازی رفتیم نه جریانسازی. هر چه بود از قدرت خود فیلم بود.
- فیلم وارد جشنواره شد و نخستین نمایش آن در سینما آزادی بود. شما فیلم را با مردم دیدید؟
آبیار: نمایش فیلم در سینما آزادی همزمان شده بود با پردیس ملت. من یک ساعت اول فیلم را در آزادی دیدم و بعد رفتم ملت. سالن در آزادی پر بود اما واکنشها را در ملت دیدم. تقریبا همه با فیلم ارتباط برقرار کرده بودند.
قاسمی: این اشتباه من بود که فکر میکردم بعضی تیپها و شخصیتها شاید با فیلم ارتباط برقرار نکنند اما وقتی در پردیس ملت واکنشها و بازخوردها را دیدم، برایم اعجابانگیز بود. فیلم هنوز در کاخ جشنواره اکران نشده بود. برای من مهم بود که مردم درگیر فیلم شوند. در همان روزهای اول نمایش مردم در شبکههای اجتماعی شروع کردند به واکنش نشان دادن و حرفزدن درباره فیلم. مثلا عدهای نوشته بودند 2 روز است درگیر فیلم هستند.
- درباره نمایش فیلم در برج میلاد و واکنش اهالی رسانه و منتقدان چطور فکر میکردید؟
آبیار: 3-2 نمایش در سینماهای مردمی و واکنشهای مخاطبان ما را دلگرم کرده بود اما میدانستم سالن برج میلاد فضایی متفاوت دارد؛ به همینخاطر خیلی دلهره داشتم و نگران بودم. فیلم که شروع شد و جلوتر رفت، خدا را شکر، دیدم که خیلیها درگیر شدهاند. به آخرهای فیلم هم که رسیدیم، خیالم کمی راحت شد. خود خانم زارعی بهشدت منقلب شده بود و مدتی طول کشید تا به حالت عادی برگردد.
قاسمی: فیلم به تیتراژ پایانی که رسید، آن تشویق طولانی اتفاق افتاد و 2 بار هم تکرار شد. یکی از منتقدان میگفتند «شما روضه برای روضهخوانها خواندهاید!». درباره اتفاقهایی که در کاخ جشنواره برای چند فیلم افتاد، واقعا نمیخواهم قضاوت کنم و حق را به یک طرف بدهم ولی به یک چیز بهشدت معتقدم و آن اینکه هر چقدر تعارفها را کنار بگذاریم، به نفع همه است.
- البته امیدواریم این اتفاق هرگز برای خود شما نیفتد.
آبیار: واقعا سختترین لحظه زندگی من 2 ساعتی بود که حین نمایش فیلم شیار 143در سالن برج میلاد نشستم. قبض روح شدم. به همینخاطر درک میکنم دیگر دوستان فیلمساز چه کشیدهاند.
- واکنشها در سالن خوب بود تا رفتید به نشست خبری. همهچیز البته ابتدا تحتتأثیر گریههای بیپایان خانم زارعی بود اما نکته مهم دفاع شگفتانگیز و محکم ابراهیم حاتمیکیا از فیلم شما بود. جملهای هم گفت که یادآور جمله شهید آوینی خطاب به حاتمیکیا پس از دیدن «از کرخه تا راین» بود: من 2 بار فیلم را دیدم و هر 2بار از آغاز تا پایان گریستم. تاریخ بعد از حدود 20سال تکرار شد و حاتمیکیا عین این جمله را درباره فیلم شما گفت. فضای نشست چطور بود؟
قاسمی: من داشتم هماهنگیها را انجام میدادم برای حضور بچهها در نشست. آنجا بود که آقای حاتمیکیا را دیدم و یکی از خبرنگاران گفت که ایشان «چ» را به فیلم ما تقدیم کرده است. من اول باور نکردم. نشست بسیار خوب بود و انرژی مثبتی به همه اعضای گروه تزریق کرد.
آبیار: من در سالن برج میلاد بودم؛ اواخر پخش فیلم بود که من آقای حاتمیکیا را دیدم. خانم زارعی ابتدا نگاهی به گوشیاش انداخت و بعد با تعجب به من نگاه کرد. البته نگفت که چه شده است. بعد که در نشست گفت آقای حاتمیکیا فیلم چ را به شیار 143تقدیم کرده، بسیار خوشحال شدیم. فرصت نشدتا خیلی از نظرهای لطف و تشکر اهالی رسانه در نشست اعلام شود. معتقدم فضای معنوی کار که درماه مبارک رمضان ساخته شد، تا آن نشست همراه اعضای گروه بود.
- یکیدو نقد همان زمان نوشته شد درباره نوع گویش شخصیت اصلی داستان یعنی الفت.
قاسمی: آقای پورمحمدی، یکی از تهیهکنندههای فیلم کرمانی است اما در کرمان روستا به روستا نوع گویش فرق میکند. معیار ما گویش شهدادی بود؛ یعنی همان نوع حرف زدن آقای یدالله شادمانی بازیگر کرمانی فیلم. رفسنجانیها فیلم ما را میپذیرند.
آبیار: ضمن اینکه معیار برای ما باورپذیر بودن حرف زدن شخصیت اصلی و دیگر شخصیتها برای مخاطب بود که بهنظرم اتفاق افتاد و لهجه از تصویر بیرون نزد. آقای شادمانی از اول تا آخر فیلم همراه ما بود و اگر دیالوگی را تأیید نمیکرد، ما جلو نمیرفتیم.
- فیلم بهنظر شما فیلم خانم زارعی است؟ یعنی اگر ایشان را از فیلم برداریم و یک بازیگر دیگر جای او بگذاریم، باز همان شیار143 میشود؟ از اول هم به خانم زارعی برای نقش اصلی فکر میکردید؟
آبیار: من که از اول به ایشان فکر میکردم و در توانمندی و زحمتی که ایشان برای نقش کشیدند هیچ شکی نیست. ما سعی کردیم بازی همه بازیگران را یکدست دربیاوریم. ما در فیلم 3 نوع بازیگر و نقش داریم؛ اول بازیگران حرفهای مثل زارعی، مهران احمدی، گلاره عباسی، جواد عزتی و یدالله شادمانی که بهنظرم بازیگری حرفهای است. بعد بازیگران تئاتر کرمان و در نهایت نابازیگران مثل مردم روستا. یکدست کردن این بازیها خیلی کار سختی بود و من سعی میکردم غلوها را بگیرم و بازیها را باورپذیر دربیاورم. اگر چه قطعا خانم زارعی یک رکن مهم در شیار 143است اما بازیگران دیگر هم در کنار ایشان خیلی خوب بازی کردهاند.
- خانم آبیار شما اصالتا یزدی هستید. بردن فضای داستان به سمت یک معدن در مس سرچشمه آیا ربطی به مشارکت شرکت ملی مس در پروژه داشت؟
قاسمی: من از تک تک کارمندان شرکت مس سرچشمه از همین جا تشکر میکنم که تنها حامیان ما در تولید شیار 143بودند. شهرک مس جایی است که شما نمیتوانید وارد آن بشوید. نقش مس سرچشمه برای ما در روند تولید فیلم شبیه داشتن یک هموطن در یک کشور خارجی بود. من نمیخواهم اینجا گله کنم اما برخی دوستان قولهایی به ما دادند و پس از شروع کار اصلا به روی خودشان نیاوردند و قولهایشان را فراموش کردند. پروسه صدور پروانه ساخت تولید ما در دولت قبل بود و بسیار طولانی شد و ما خیلی اذیت شدیم. براساس فیلمنامه، ما یک معدن میخواستیم که کارکرد نمادین دارد. فرایندی که در معدن طی میشود، برای شخصیت اصلی فیلم ما هم اتفاق میافتد. در تفحص هم ما از دل خاک به یک کیمیا میرسیم. برای گروه تولید جایی مناسب است که ارتباطات مناسب داشته باشد.
- در داستانی که شما اقتباس کردید معدن وجود داشت؟
آبیار: نه. در فیلمنامه اضافه شد.
قاسمی: نخستین پیشنهاد ما معدنی بود در قم. معدن قم را خانم آبیار نپسندید. بعد معدنی پیدا کردیم در یزد که فکر میکردیم چون سرزمین مادری خانم آبیار است، مورد قبول واقع شود اما نشد و یکی از دوستان معدنی را در کرمان پیشنهاد کرد که چند روستا هم کنار آن بود و به درد ما میخورد. همزمان کارهای دیگری هم میکردیم مثل انتخاب بازیگر و خدا را شکر بهخاطر فیلمنامه، نخستین انتخابها، آخرین هم بود. با دوستان مس هم صحبت کردیم و آنها نهایت کاری را که میتوانستند در حق ما انجام دادند. یک قدم مسیها معادل 100قدم کسانی بود که باید از پروژه حمایت میکردند و نکردند. من باز هم تأکید و تشکر میکنم از کمکهای مادی و معنوی مدیران و کارکنان شرکت مس سرچشمه. برای گروه تولید ما، حضور مس یک روحیه بود.
- پروسه تولید چقدر طول کشید؟
آبیار: حدود یکماه پیشتولید در تهران داشتیم. حدود 2 هفته هم در لوکیشن اصلی پیشتولید طول کشید و بعد حدود 45روز یا کمی کمتر فیلمبرداری. البته چند روز در میانههای تولید، کار خوابید. فیلمنامه را 3-2 سال پیش نوشتم. متن فعلی اقتباس و برداشتی است از داستانی که قبلا نوشته بودم و یک شخصیت آن را انتخاب کردم به علاوه شاخ و برگها و ماجراهای فرعی.
- چقدر به فیلمنامه وفادار بودید؟
آبیار: فیلمنامه بارها اصلاح شد. اعتقاد ندارم فیلمنامه وحی منزل است و اصلا نباید تغییر کند. سر صحنه معمولا پیشنهادها را میشنیدیم و متن را عوض میکردیم. فیلمنامه را که به چند نفر نشان دادیم، میگفتند چیز تازه ندارد، بارها ساخته شده و حتی ضدزن و ضدجنگ است. با چند فیلمبردار هم که حرف زدم، اعتقاد داشتند کار تکراری است و نمیتوان کار تازهای برایش کرد. ما وقتی لوکیشن را دیدیم تازه به ایدههای دیگری رسیدیم. در همان محل تولید فیلم چند شخصیت جالب پیدا و آنها را به داستان اضافه کردیم؛ کسانی که قبلا اصلا در فیلمنامه نبودند.
- چرا به فیلمنامه شما میگفتند ضدجنگ؟
قاسمی: اینجا یک خلط مبحث شده است. برای ما مهم این است که فیلم ضددفاع و ضدارزش نباشد. مگر کسی میگوید جنگ خوب است؟ دفاع وظیفه است و کاری مقدس.
- هر کدام از شما به کدام فیلم جنگی و دفاعمقدس علاقه دارید؟
آبیار: «از کرخه تا راین». من در دورهای با این فیلم زندگی کردم، اشک ریختم و با این فیلم خاطره دارم.
قاسمی: من بهکار همه همکارانم در همه ژانرها احترام میگذارم اما در فیلمهای دفاعمقدسی «آژانس شیشهای» را خیلی دوست دارم. البته باید بگویم که من آقای حاتمیکیا را نخستین بار همین امسال در جشنواره و بعد از دیدن فیلم دیدم و همکلام شدیم. آن هم در حدی که از حضورشان در سالن تشکر کردم. ما مثل شخصیت الفت فیلم یکسری امتحانها و موانع پیش رو داشتیم و امیدوارم مثل او به همان تعالی رسیده باشیم. من قبل از جشنواره هم گفته بودم شیار 143قرار نیست از جشنواره اعتبار بگیرد بلکه قرار است به جشنواره اعتبار بدهد. شاید همین حرف من باعث شد کلی دردسر برای فیلم بهوجود بیاید!
- ظاهرا شیار 143دعوت شده است برای حضور در جشنواره لسآنجلس؟
قاسمی: یک برداشت اشتباه از حرف من شده. آن دعوت جشنواره لسآنجلس از فیلم قبلی خانم آبیار بوده یعنی «اشیا از آنچه در آینه میبینید به شما نزدیکترند» و در برخی رسانهها خبر به اشتباه منتشر شده است.
- چقدر به اختتامیه امیدوار بودید؟
آبیار: مهمترین اتفاق برای فیلمساز این است که فیلماش دیده شود. من جایزهام را از مردم گرفتهام. خوشحالم که فیلم دیده شده و این برای من کافی است. سرمایه اصلی این فیلم در واقع مردم هستند.
- ظاهرا یک خاطره هم از تماشای فیلم در شب 28صفر امسال دارید.
قاسمی: شب رحــلت پیامبر اکـرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) به من از فارابی زنگ زدند و گفتند که میخواهند فیلم را ببینند؛ مدیران جدید فارابی البته. جلسه کمی دیر شروع شد و من دم در ایستاده بودم. من تعلقخاطری به غریبی امامحسن(ع) داشتم و دارم. ما هیچ مدافعی نداشتیم؛ حتی کسی که ما را با یک تماس به جایی یا کسی سفارش بکند. خیلیها جواب سربالا به ما دادند؛ مثلا ما وقت ملاقات میخواستیم و تازه 2 هفته بعد میگفتند وقت ندارند. 2 ساعت در محوطه فارابی قدم زدم. حالم خیلی دگرگون بود. بعد آقای جعفریجلوه و دوستان آمدند برای دیدن فیلم. بعد از دیدن فیلم، نه من که همه دوستان تا نیم ساعت با بغض با هم صحبت میکردند. همه بهشدت تحتتأثیر قرار گرفته بودند. میگفتند چطور میشود که این فیلم در جشنواره نیست؟
آبیار: آقای جعفریجلوه یکی از کسانی بود که ما را خیلی تشویق کرد دوباره برویم و بعد از برطرف شدن مشکل فنی فیلم، آن را به هیأت انتخاب بدهیم.
- حمایت حاتمیکیا از فیلم شما هم حاشیههایی داشت.
قاسمی: فیلم ما به اندازه کافی کتک خورد و آثار کبودی روی آن هنوز هم پیداست. من میگویم اگر با فیلم ما مشکل دارید، چرا حامیان و مدافعان آن را میزنید؟
- کار تازه چه دارید؟ ترجیح میدهید پرونده یک فیلم بسته شود و بروید سراغ کار بعدی؟
آبیار: فیلمنامهای دارم به نام «آخرین روز» با موضوع اجتماعی که روی آن کار میکنم. نمیخواهم بهعنوان کارگردان یک ژانر شناخته شوم.
همه سازندگان شیار 143
نویسنده و کارگردان: نرگس آبیار، مدیر فیلمبرداری: پیمان شادمانفر، تدوینگر: پیمان خاکسار، آهنگساز: مسعود سخاوتدوست، طراح گریم: سودابه خسروی، طراح صحنه و لباس: کامیاب امینعشایری، مدیر صدابرداری: کامران کیان ارثی، طراح جلوههای بصری و تیتراژ: فرید ناظرفصیحی، مدیر تولید: محمد یمینی، عکاس: حمید جانیپور، صداگذار: آرش قاسمی، دستیار تهیه: حمیدرضا بختیاری، مشاور رسانهای: امیرحسین ثنایی، بازیگران: مریلا زارعی، مهران احمدی، گلاره عباسی، جواد عزتی، حسام بیگدلو، یدالله شادمانی، زهرا مرادی، علی نفیسی، حمیده صادقی، سامان صفاری، محیا دهقانی و... ، محصول مؤسسه فرهنگی- هنری هنر ماندگار، تهیهکنندگان: ابوذر پورمحمدی و محمدحسین قاسمی. فیلم با نگاهی به رمان «اختر و روزهای تلواسه» نرگس آبیار ساخته شده و داستان زنی روستایی به نام الفت را روایت میکند که پسرش را راهی جبهههای جنگ میکند و 15سال منتظر بازگشت او میماند.